مدیریت چیست؟
در این مطلب میخوانید:
در بخشهای مختلف زندگی روزمره، میتوان تأثیر و ضرورت مدیریت (Management) را برای سامان دادن به امور به خوبی احساس کرد. یک مدیریت خوب، ستون اصلی هر سازمانی است و روند دستیابی به اهداف را تسهیل میکند. با وجود این که بسیاری مدیریت را یک هنر و استعداد خاص میدانند، سایر افراد آن را یکی از شاخههای علم تلقی میکنند.
با وجود اهمیت بالای این مسئله و تأثیری که در جوامع مختلف دارد، ممکن است پاسخ به این سوال که مدیریت چیست و چه معنای دقیقی دارد، برای بسیاری دشوار باشد. در ادامه این مطلب سعی میکنیم تا با ارائه تعریف مدیریت و انواع آن، کاربردهای مختلف آن را بررسی کنیم.
بررسی تعریف مدیریت از دیدگاه صابنظران
همانطور که گفتیم، پاسخ به این سوال که مدیریت چیست میتواند دشوار باشد و به همین دلیل، متفکران و افراد نام آشنای این حوزه هر یک تعریف خاصی از مدیریت را ارائه میکنند. برای آشنایی با مفهوم کلی مدیریت، بهتر است برخی از این تعاریف را بررسی کنیم. معنای مدیریت میتواند هر یک از تعاریف زیر باشد:
- مدیریت عبارت است از مجموعه اقداماتی برای استفاده مؤثر از منابع دستیابی به یک یا چند هدف خاص (ون فلیت و پیترسون)
- مدیریت به معنای استفاده از منابع انسانی، مالی و فیزیکی برای دستیابی به اهداف سازمان از طریق اجرای برنامهریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل عملکردها (مگینسون، موزلی و پیتری)
- فرآیند حل مسئله، برای دستیابی به اهداف سازمانی از طریق استفاده کارآمد از منابع کمیاب در یک محیط در حال تغییر را مدیریت میگویند. (کرایتنر)
- مدیریت، هنر دانستن کاری که باید انجام شده و بررسی بهترین و ارزانترین روشهای انجام آن است. (ف.و. تیلور)
- مدیریت هنر انجام دادن کارها از طریق گروههای رسمی و سازمان یافته است. هنر اصلی مدیریت، ایجاد محیطی است که در آن افراد بتوانند فعالیت کرده و برای دستیابی به اهداف گروهی همکاری داشته باشند. (هارولد کونتز)
میبینید که تمام این تعاریف از برخی جهات متفاوت هستند اما تقریباً همه آنها، به یک ویژگی خاص مدیران یعنی نقش رهبری اشاره میکنند. نقش رهبری، بخش جداییناپذیر از تعریف مدیریت است و یک عامل حیاتی در روند مدیریت به شمار میرود. قدمت مدیریت و نقش مدیر، به اندازه تمام تاریخ بشریت است اما مطالعه سیستماتیک و بررسی آن تحت عنوان علم مدیریت کاملاً جدید است.
سبک های مدیریت
حالا که با مفهوم مدیریت آشنا شده و میدانیم چه تعاریف گستردهای ممکن است داشته باشد، میتوان متوجه شد که مدیریت سبکهای مختلفی نیز دارد. شیوههای مدیریت، تحت تأثیر عواملی مانند فرهنگ جامعه، انتظارات از کارهای تحت مدیریت، تفاوت نیروی کار، شخصیت و توانایی مدیران و ... تغییر میکنند. مدیران و کسانی که افراد را در نقش مدیریت تعیین میکنند باید بدانند که سبک های مدیریت چیست تا در موقعیتهای مناسب، آنها را به کار گیرند.
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر: مدیریت مبتنی بر ارزش
4 نوع سبک مدیریتی عبارت است از:
- مدیریت مستقل یا استبدادی (Autocratic)؛ که مدیر تصمیمات را به تنهایی و بدون در نظر گرفتن زیردستان خود میگیرد.
- مدیریت خالصانه یا پدرانه (Paternalistic)؛ که میتواند تا حدی مشابه مدیریت استبدادی باشد با این تفاوت که رغبت کارکنان نیز در نظر گرفته میشود.
- مدیریت دموکراتیک؛ که به کارکنان نیز اجازه مداخله در تصمیمگیری را میدهد.
- مدیریت آزاد یا بدون مداخله (laissez-faire)؛ که در آن مدیر نقش غیرمستقیم داشته و کارکنان در تصمیمگیریها تعیین کننده هستند.
علاوهبر سبکهای مختلفی که بررسی شد، در تعریف مدیریت سطوح مختلفی نیز وجود دارد که میتوان گفت عامل جداکننده انواع نقشهای مدیریتی در یک سازمان هستند. سطوح مدیریتی بسته به نوع کسب و کارهای بزرگ و کوچک، میتواند تغییر کرده و کاهش یا افزایش یابد. به طور کلی، سه سطح اصلی مدیریت شامل سطح عالی یا اداری، سطح متوسط یا اجرایی، و سطح پایین یا عملیاتی است. در مقاله مدیریت کسب و کار چیست اطلاعات مفیدی را در این رابطه ارائه دادیم.
کاربردهای مدیریت
نقش مدیریت به عنوان یک فرآیند اجتماعی شامل مسئولیت برنامه ریزی، کنترل مالی و عملیاتی فعالیتهای یک شرکت برای تحقق اهداف تعیین شده است. در واقع براساس آنچه که از مفهوم مدیریت میتوان متوجه شد، فرآیندی پویا است که از عناصر و اقدامات مختلف تشکیل شده است. اگر بخواهیم بررسی کنیم که کاربردهای مدیریت چیست و به چند بخش تقسیم میشود، باید تعاریف مختلف مدیریت را بررسی کنیم. اما با این بررسی، میبینیم که در هر یک از دیدگاههای مطرح شده درباره مدیریت، کاربردهای متفاوتی را مطرح میکنند.
به طور کلی و براساس آنچه که توسط KOONTZ و O'DONNEL ارائه شده است، کاربردهای مدیریت به پنج بخش مختلف شامل برنامهریزی، سازماندهی، کارکنان، هدایت و کنترل تقسیم میشود. البته باید توجه داشته باشید که تفکیک این کاربردها تنها برای اهداف نظری ممکن است ساده باشد؛ اما عملاً در دنیای واقعی آنها کاملاً با هم آمیخته شده و غیرقابل تفکیک هستند. یعنی هر یک از کاربردها، با یکدیگر ادغام شده و روی هم تأثیر میگذارند. برای درک بهتر این مسئله، باید ببینیم تعریف و نحوه انجام هر یک از کاربردهای مدیریت چیست و بیشتر با آنها آشنا شویم.
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر: مدیریت تعارض
برنامه ریزی
اگر بخواهیم تنها با یک کلمه تعیین کنیم که وظیفه اصلی مدیریت چیست باید به وظیفه برنامهریزی اشاره کنیم. برنامهریزی به معنای تعیین یک مسیر برای آینده شرکت یا سازمان بوده و به تصمیمگیری برای مناسبترین اقدامات جهت دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده میپردازد. به عقیده کونتز، نظریهپرداز سازمانی و استاد مدیریت بازرگانی دانشگاه کالیفرنیا، برنامهریزی قبل از تصمیم گیری برای این که چه کاری، در چه زمان و به چه صورت انجام شود، میپردازد. یعنی این کار شکاف اصلی بین جایی که شرکت قرار گرفته تا جایی که میخواهد در آینده قرار بگیرد را پر میکند.
برنامهریزی یکی از اولین اصول در تعریف مدیریت است و با تعیین برنامه اقدامات آینده، تصمیمی برای حل مسئله و تصمیمگیری است. به بیان سادهتر، برنامه ریزی به معنای تعیین مسیر اقدامات برای دستیابی به اهداف مورد نظر است. این کاربرد مدیریت، یک تفکر سیستماتیک را درباره راهها و ابزارهای دستیابی به هدف در اختیار مدیران قرار میدهد. در واقع برنامه ریزی کردن برای اطمینان از استفاده صحیح منابع انسانی و غیرانسانی ضرورت داشته و همچنین به جلوگیری از سردرگمی، عدم قطعیت، اتلاف وقت و انرژی، مشکلات احتمالی و ... کمک میکند.
سازماندهی
سازماندهی، یکی دیگر از کاربردهای تعیین شده در مفهوم مدیریت است. این کاربرد به معنای کنار هم قرار دادن منابع فیزیکی، مالی و انسانی و همچنین ایجاد رابطه مولد بین آنها است؛ به گونهای که به تحقق اهداف سازمانی کمک کند.
به عقیده هنری فایول، نظریه پرداز فرانسوی، سازماندهی یک کسبوکار به این معناست که همه چیزهای مفید یا عملکرد مربوط به آن، یعنی مواد خام، ابزار، سرمایه و پرسنل را در اختیار آن قرار دهیم. در واقع سازماندهی یک کسب و کار، به یک روند تعیین و تأمین منابع انسانی و غیرانسانی برای ایجاد ساختار سازمانی اشاره دارد.
برای درک بهتر این مسئله که وظیفه این کاربرد از مدیریت چیست و فرآیند آن به چه شکل خواهد بود، باید ببینیم شامل چه عملکردهایی است. سازماندهی یک کسب و کار، شامل موارد زیر است:
- بررسی و شناسایی فعالیتها در سازمان
- طبقهبندی گروههای مختلف فعالیتها
- تعیین وظایف
- تفویض اختیارات و ایجاد مسئولیت
- ایجاد هماهنگی بین رابطه اختیارات و مسئولیتها
به کارگیری پرسنل
در سالهای اخیر، نیروی انسانی به دلیل پیشرفتهای تکنولوژی، افزایش شمار و گستردگی کسب و کارها، پیچیدگی رفتارهای انسانی و ...، اهمیت بیشتری پیدا کردهاند. در این میان، این وظیفه مدیران است که این ساختار سازمان را با علم به این مسئله تعیین و حفظ کنند. در تعریف مدیریت به وضوح میتوان دید که اغلب تعاریف موجود، به نقش تعیین کننده مدیران در به کارگیری صحیح کارکنان اشاره میکنند.
اما هدف از این کاربرد در مدیریت چیست؟ هدف اصلی این مسئله، انتخاب بهترین و مناسبترین افراد برای جایگاههای مختلف در سازمان است. این کار دقیقاً مانند چیدن قطعات یک پازل است به طوری که هر قطعه، در جای درست خود قرار گیرد. روند به کارگیری کارکنان و پرسنل، شامل بخشهای متنوعی است که عبارت است از:
- برنامهریزی برای نیروی انسانی (برآورد نیروی انسانی از نظر جستجو، انتخاب و قرار گرفتن افراد در جایگاه مناسب)
- استخدام، انتخاب و تعیین نقش و جایگاه
- آموزش و توسعه
- تعیین دستمزد
- ارزیابی عملکرد کارکنان
- معرفی و انتقال پرسنل
هدایت
یکی دیگر از عواملی که تعیین میکند کاربرد مدیریت چیست و چه نقشی در سازمان دارد، مسئولیت هدایت است. هدایت به معنای به کارگیری شیوههای مختلف سازمانی برای درستیابی به اهداف از قبل تعیین شده است. در واقع، هدایت مانند جرقهای عمل میکند که منجر به حرکت سازمان میشود زیرا سه کاربرد دیگر برنامهریزی، سازماندهی و به کارگیری پرسنل، تنها مقدمات انجام کارها هستند.
هدایت، جنبه دیگری از مفهوم مدیریت است که مستقیماً با تأثیرگذاری، رهبری، نظارت و تشویق زیردستان برای دستیابی به اهداف سازمانی سروکار دارد. ویژگی هدایت، دارای عناصر زیر است:
- نظارت؛ به معنای نظارت بر کارکنان توسط مدیر یا مافوق بوده و شامل بررسی و رهبری کارها و کارکنان است.
- انگیزه؛ به معنای الهام بخشیدن و تشویق یا ترغیب کارکنان برای کار است که میتواند با مشوقهای مثبت، منفی، مالی و ... انجام شود.
- رهبری؛ به معنای جهت دادن به کارهای پرسنل و تحت تأثیر قرار آنها است.
- ارتباطات؛ که شامل فرآیند انتقال اطلاعات، تجربه، نظرات و ... از سوی مدیر به کارکنان و بالعکس است.
کنترل کردن
ویژگی کنترلگری، آخرین موردی است که برای پاسخ به این سوال که کاربردهای مدیریت چیست میتوان بررسی کرد. کنترل کردن به معنای سنجش و بررسی میزان موفقیت باتوجه به استاندارها و اصلاح انحرافهای احتمالی از این استاندارهای تعیین شده است که به تحقق اهداف سازمان کمک میکند.
هدف از کنترل کردن، این است که مدیر اطمینان حاصل کند که همه چیز مطابق با استانداردها پیش میرود. همچنین زمانی که یک سیستم مدیریتی کنترلگر کارآمد باشد، هرگونه انحراف احتمالی از استانداردها را پیشبینی میکند. براساس تعریف مدیریت ارائه شده توسط Koontz & O'Donell، کنترل کردن عبارت است از اندازهگیری و تصحیح فعالیتهای عملکردی کارکنان برای اطمینان از اینکه طبق اهداف و برنامههای سازمان در حال انجام هستند.
روند کنترل کردن، شامل مراحل زیر است:
- ایجاد و تعیین عملکردهای استاندارد
- سنجش عملکرد واقعی
- مقایسه عملکرد واقعی با استانداردهای تعیین شده و یافتن انحرافات احتمالی
- انجام و تعیین اقدامات اصلاحی
جمع بندی
مدیریت یکی از بخشهای جدانشدنی و بسیار مهم در زندگی همه ما بوده و در جوامع کوچک مانند خانواده گرفته تا جوامع بزرگتر را دربرمیگیرد. ملموسترین شیوه مدیریت را معمولاً در کسب و کارهای مختلف و سازمانها میتوان بررسی کرد. با توجه به این که نقش مدیر در محیطهای گوناگون ممکن است متفاوت بوده و وظایف یا ویژگیهای متفاوتی داشته باشد، تعاریف متعددی برای مدیریت وجود دارد. در این مطلب سعی کردیم تا با در نظر گرفتن برخی از مهمترین تعاریف، ببینیم که مدیریت چیست و انواع آن را نام ببریم. همچنین انواع کاربردهای مدیریت را با در نظر گرفتن تعریف مدیریت بررسی کردیم.
سوالات متداول
کدام ویژگی را میتوان بخش جدایی ناپذیر از تعریف مدیریت دانست؟
مدیریت تعاریف متعددی دارد اما میتوان گفت که در اغلب آنها، رهبری یکی از ویژگیهای جدایی ناپذیر از مفهوم مدیریت است.
سبکهای مدیریت چیست؟
به طور کلی، چهار نوع سبک اصلی در مدیریت وجود دارد که شامل مدیریت مستقل پدرانه (Paternalistic)، دموکراتیک و آزاد یا بدون مداخله است.
چه عواملی روی تعیین شیوه و نوع مدیریت اثر میگذارد؟
فاکتورهای متعددی روی نوع مدیریت تأثیرگذار هستند که از آن جمله میتوان به فرهنگ جامعه، انتظارات از کارهای تحت مدیریت، تفاوت نیروی کار، شخصیت و توانایی مدیران و ... اشاره کرد.
مدیریت شامل چند سطح است؟
معمولاً مدیریت در سه سطح عالی، متوسط و سطح پایین اجرا میشود که تعیین هر یک از این سطوح، به نوع و اندازه سازمان بستگی دارد.
انواع کاربردهای مدیریت کدام است؟
مدیریت شامل پنج کاربرد اصلی برنامه ریزی، سازماندهی، به کارگیری پرسنل، هدایت و کنترلگری است که همه آنها با هم ترکیب شده و غیرقابل تفکیک هستند.