مدیریت مبتنی بر ارزش
سازمانها در طول فعالیت خود با چالشها و شکستهای زیای روبرو میشوند. این امر اجتناب ناپذیر است چون بدون پشت سر گذاشتن این مشکلات نمیتوان انتظار یک سازمان منسجم و قدرتمند را داشت. اما موضوع اصلی نحوه روبرو شدن با این مشکلات و مدیریت سازمان برای رسیدن به ارزشهای بالاتر است. همه سازمانها با این هدف راهاندازی میشوند که به موفقیتهای بزرگ دست پیدا کنند و ارزشمند باشند. این کار نیاز به یک استراتژی و نقشه راه دارد که اصطلاحا مدیریت مبتنی بر ارزش (Value-based Mangement) نامیده میشود.
طی این فرآیند همه کارکنان برای یک هدف مشترک تلاش میکنند و با افزایش ارزش سازمان منجر به بهبود وضعیت نرخ بازگشت سرمایه میشوند. در این مقاله از موسسه فن پردازان مدیریت ارزش (VBM)، اصول آن، نقاط ضعف مدیریت ارزش و نحوه اجرای آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد. بنابراین از شما دعوت میکنیم که در ادامه با ما همراه باشید. اما قبل از آن اگر می خواهید به طور کلی با مفهوم مدیرت آشنا شوید به مقاله مدیریت چیست مراجعه کنید.
تعریف مدیریت مبتنی بر ارزش
مدیریت مبتنی بر ارزش (Value-Based Management) یک طرز تفکر سازمانی است که اهداف منحصربهفردی را دنبال میکند. این تفکر روی افزایش ارزش سازمان، بازگشت سرمایه و بهبود عملکرد سازمانی تمرکز دارد. بهعبارتی VBM تلاش میکند که بین مشتریان، کارکنان سازمان و اعضای هیئت مدیره یک ارتباط عمیق ایجاد کنید تا بتوانند برای رسیدن به هدف مشترک (افزایش ارزش سازمان) تلاش کنند.
مدیریت ارزش تکنیکی است که برای همه سازمانها کاربرد ندارد. برای این که بتوانید نتیجه مطلوبی از این طرز تفکر بگیرید باید همه جوانب را بررسی کنید. بهطور کلی VBM بر پایه مدیریت هوشمندانه، اتحاد بین اعضای سازمان، ریسک پذیری و انجام ساختار یافته اقدامات استوار است. اگر بخواهیم تعریف مدیریت مبتنی بر ارزش را بهطور کلی بیان کنیم بدین صورت خواهد بود: VBM باعث ایجاد ارزش، پایداری آن و در نهایت افزایش ارزش سازمان میشود که در یک بازه زمانی بلند مدت رخ میدهد.
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر: مدیریت کسب و کار چیست
اصول مدیریت مبتنی بر ارزش
هدف اصلی VBM به حداکثر رساندن ارزش یک سازمان است. این موضوع نشان میدهد که تصمیمات امروز شما برای سود کوتاه مدت نیست، بلکه تاثیرات بلند مدتی دارد که پایداری و سودآوری را برای سازمان به همراه دارد. مدیریت مبتنی بر ارزش از افراد داخل شرکت میخواهد که همچون مالکان شرکت فکر کنند و تصمیماتی بگیرند که برای سازمان سودآور است.
مالکان سازمان و مدیرهای اجرایی باید بهطور مداوم فرصتهای سرمایهگذاری و رشد را پیدا کنند. این کار کمک میکند که ارزش سازمان افزایش یافته و سرمایهها برای اهداف بلند مدت و کسب سود بیشتر مورد استفاده قرار بگیرند. اصول VBM بر پایه جریان نقدی و رشد آتی منابع استوار است. این موضوع ساده نیست و ممکن است در بازههای زمانی مختلف دشوارتر شود. مخصوصا در زمانهایی که رکود اقتصادی وجود دارد و سرمایهگذاران کوتاهمدت به سازمان فشار وارد میکنند.
بهعبارتی دیگر مدیریت ارزش بهعنوان یک فلسفه و یک روش منحصربهفرد برای رشد سازمان در نظر گرفته میشود. این تکنیک بهگونهای عمل میکند که تصمیمات روزانهای که برای شرکت گرفته میشود در نهایت به رشد آن ختم شود. با توجه به این شرایط، VBM باید در کل سازمان و بین همه افراد رواج پیدا کند. در واقع مدیریت مبتنی به ارزش به اتاق هیئت مدیره خلاصه نمیشود، بلکه همه افراد با هر سطحی باید در این مسیر حرکت کنند و هدفی یکسان (افزایش ارزش سازمان) داشته باشند.
ضعف مدیریت مبتنی بر ارزش
همانطور که اشاره کردیم رویکرد VBM منجر به افزایش ارزش سازمان میشود. اما این بدین معنی نیست که مدیریت ارزش کاملا بی نقص است چون این تکنیک برای همه موقعیتها و سازمانها مناسب نیست. چرا که برای اجرای مدیریت مبتنی بر ارزش باید یک دیدگاه بلند مدت داشته باشید که با تصمیم گیریهای درست و پیش بینیهای اصولی به بهبود ارزش سازمان کمک میکند. مدیریت مبتنی بر ارزش دارای یک سری ضعفها است که عبارتاند از:
- ممکن است ارتقای سیستمهای نرمافزاری سازمان به بهبود کارایی آن کمک کند. اما پیش بینی این که این فناوری جدید ممکن است چه اختلالاتی برای سازمان به وجود آورد سخت است، اما بدون شک منجر به افزایش ارزش سهم شرکت خواهد شد.
- استفاده از رویکرد VBM بهعنوان تنها معیار موفقیت سازمان ممکن است روی پروژهها و استراتژیهایی که نتیجه نامشخصی دارند را نیز در بر بگیرد، اما در نهایت میتواند نقش زیادی در رشد و پایداری بلند مدت داشته باشد.
- VBM ممکن است برای شرکتهای که با مدل قدیمی راهاندازی شدهاند و از یک مدل تجاری خاص با اهداف بلند مدت پیروی میکنند مناسب نباشد. برای این نمونه میتوان شرکتهایی که در حوزه فروش کالا، تولید فولاد یا تولید چوب فعالیت میکنند اشاره کرد. این بازارها بازارهای با ثباتی دارند و قیمت سهام آنها نیز نوسان کمی دارد. پس باید همه جوانب را بسنجید و مطمئن شوید که اجرای تکنیک مدیریت ارزش هیچ تاثیر منفی روی ارزش سازمان نخواهد گذاشت
- تکنیک مدیریت ارزش ممکن است منجر به از دست رفتن معیارهای اجتماعی و غیر مالی سازمان شود. بهعنوان مثال پروژههای سنگین و پرهزینهای که تاثیر شگفت انگیزی بر روی محیط زیست میشوند، ممکن است ارزش سهامداران را افزایش ندهد. بنابراین باید از گرفتن تصمیماتی که نیازهای سهامداران اصلی را بالاتر از سایر سهامداران (مشتریان و کارکنان) قرار میدهد پرهیز کنید. چون ممکن است نتیجه معکوسی برای سازمان داشته باشد.
با بررسی ضعف مدیریت مبتنی بر ارزش میتوان نتیجه گرفت که برای استفاده از رویکردی همچون VBM باید وسعت دید زیادی داشته باشید و میزان مطابقت VBM با اهداف کلی سازمان را بسنجید. این موضوع سبب میشود که بتوانید نتیجه دلخواه و مورد قبولی از مدیریت ارزش به دست آورید.
جک ولش (یکی از مدافعان سرسخت افزایش ارزش سازمان) در مصاحبهی جنجالی خود در سال 2009 چنین بیان میکند: «در ظاهر، ارزش سهامدارن یک ایده احمقانه در جهان شناخته میشود ولی در حقیقت این ارزش یک نتیجه است نه یک استراتژی...» ولش معتقد بود که شما نمیتوانید به مردم ثابت کنید که استراتژی شما منجر به افزایش ارزش سازمان میشود. بلکه معتقد بود شما برای ارائه ارزش باید استراتژیهای موفقی پیادهسازی کنید و VBM باید بخشی از این استراتژی باشد.
برای یادگیری مدیریت مبتنی بر ارزش روش هایی وجود دارد ک شما می توانید این مهارت را یاد بگیرید. در دوره MBA در سر فصل های اختصاصی این مبحث توسط اساتید مجرب به طور کامل آموزش داده می شود.
پیاده سازی مدیریت مبتنی بر ارزش در سازمان
VBM یک طرز فکر و یک روش ایدهال برای افزایش ارزش سازمان است. بههمین دلیل نمیتوان مجموعهای از مراحل مشخص را برای انجام این تکنیک در نظر گرفت. اما در حالت کلی برای اجرای این فرآیند باید یک برنامهریزی موفق داشته باشد و متعهد شوید که این تکنیک را با ایجاد ارزش برای سازمان به پایان خواهید رساند. با این حال برای این که در راهاندازی VBM و اجرای آن با مشکل روبرو نشوید، میتوانید چهار مرحله کلیدی زیر را مد نظر داشته باشید.
- شناسایی محرکهای افزایش ارزش
- توسعه استراتژی برای افزایش ارزش سازمان
- تعیین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت
- نظارت بر اجرای تصمیمات و مدیریت چالشها
1- شناسایی محرک های افزایش ارزش
برای ایجاد ارزش و به حداکثر رساندن آن باید محرکها و منابعی که باعث تقویت ارزش میشوند را شناسایی کنید. تنها با گفتن این موضوع که قصد دارید ارزش ایجاد کنید کافی نیست، بلکه باید نحوه انجام دادن آن را نیز مشخص کنید. ارزش زمانی ایجاد میشود که بازدهی سرمایه شما از هزینهای انجام میدهید بیشتر باشد.
برای شناسایی محرکهای افزایش ارزش میتوانید منابعی که به کمک آنها در سازمان خود سرمایهگذاری میکنید را ارزیابی کنید. اکثر این منابع مالی هستند و نیاز به بررسی دقیق دارند. برای راحتی کار خود میتوانید یک تحلیل کامل مالی از جریانهای نقدی آتی خود انجام دهید. سپس از خودتان بپرسید که این سرمایهگذاری در بلند مدت چه سودی برای سرمایه گذاران شما خواهد داشت.
سازمان شما در مکانها دیگر نیز سرمایه گذاری میکند که ارزش خود را بالاتر ببرد. شناسایی و ارزیابی همه این منابع امکانپذیر نیست. هنگامی که برای مشتریان خود ارزش ایجاد میکنید، ممکن است برای سهامداران و سازمان خود نیز ارزش ایجاد کنید. شما باید از تجزیه و تحلیل زنجیرهای استفاده کنید تا حوزههای کلیدی شرکت خود را شناسایی کرده و از آنها برای افزایش ارزش سازمان خود استفاده کنید.
2- توسعه استراتژی برای افزایش ارزش سازمان
اجرای مدیریت مبتنی بر ارزش نیاز به یک برنامه ریزی دقیق و توسعه استراتژی دارد. این طرز فکر باید از بالاترین اعضای شرکت تا افراد سطح پایین شرکت را پوشش دهد. اگر استراتژی مناسبی برای رسیدن به این هدف داشته باشید، مسیر شما هموارتر شده و میتوانید نتیجه دلخواه خود را از مدیریت ارزش بگیرید.
زمانی که بتوانید استراتژی سازمان خود را توسعه دهید نشان خواهد داد که ارزش سازمان شما در اولویت قرار دارد و میتوانید با اقدامات حیاتی به سمت ایجاد و افزایش ارزش سازمان حرکت کنید. VBM چارچوبی مشخص را برای تجزیه و تحلیل تصمیماتی که برای شرکت گرفته میشود فراهم میکند. برای توسعه استراتژی مدیریت ارزش باید یک سری موارد مهم و تاثیرگذار را انجام دهید. این موارد عبارتاند از:
- ارزش هر تصمیم و گزینهای که برای اجرای استراتژی در نظر گرفتهاید را مشخص کنید.
- فرضیاتی که برای ارزش سازمان در نظر گرفتهاید را مد نظر داشته باشید تا بتوانید گزینههای استراتژیک را به خوبی تجزیه و تحلیل کنید.
- منابع مورد نیاز برای هر استراتژی را مشخص کنید و تمام تعهدهای مالی و غیر مالی سازمان را بررسی کنید.
- گزینههای جایگزینی که باعث افزایش تاثیر گذاری در رقابت میشود را بررسی کنید. این گزینهها بهعنوان مهمترین عناصر ارزش سازمان شناخته میشوند.
- بازدهی ارزش مورد نظر خود را با بازدهی ارزش رقبا بررسی کنید (شما باید با تجزیه و تحلیل درست بتوانید ارزش بیشتری نسبت به رقبای خود داشته باشید)
3- تعیین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت
مدیریت مبتنی بر ارزش یک طرز فکر بلند مدت است و نیاز به استراتژی مشخصی دارد. برای این که بتوانید به این مهم دست پیدا کنید باید عملکرد قابل قبولی از خود به نمایش بگذارید. این کار نیاز به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت زیادی دارد. زمانی که شما برای سازمان خود هدف تعیین میکنید، متعهد میشود که برای رسیدن به آنها تلاش کنید. در نهایت این موضوع سبب خواهد شد که نتیجه مطلوبی از این فرآیند بگیرید.
اگر میخواهید VBM تبدیل به یک فرهنگ سازمانی شود و همه افراد سازمان برای رسیدن به ارزش مشترک تلاش کنند، تعیین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت ضروری است. برای این کار میتوانید یک برنامه یک ساله، سه ساله و 10 ساله برای شرکت در نظر بگیرید. البته این اهداف باید به گونهای باشند همگی یک هدف را دنبال کنند و ارتباط مستقیمی با یکدیگر داشته باشند. تعیین اهداف باعث میشود که رسیدن به بالاترین میزان ارزش به مراحل کوچکتر تقسیم شده و شانس رسیدن به آن افزایش یابد.
برای نتیجه گیری بهتر میتوانید از برنامهههای عملیاتی روزانه نیز استفاده کنید. این کار سبب میشود که افراد سازمان ارتباط بهتری با هدف اصلی برقرار کرده و برای رسیدن به آن تلاش کنند.
4- نظارت بر اجرای تصمیمات و مدیریت چالشها
برای این که مدیریت مبتنی بر ارزش را به خوبی پیش ببرید باید نظارت دقیقی روی تصمیات و اجرای آنها داشته باشید. علاوهبر این باید چالشهایی که در این مسیر وجود دارد را مدیریت کنید. زمانی که شما مدیریت دقیقی روی اجرای برنامهها و تصمیمات اتخاذ شده داشته باشید در مسیر درست قرار میگیرید. این موضوع سبب خواهد شد که اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را یکی پس از دیگر به حقیقت تبدیل کنید.
برای این که در این مسیر موفق عمل کنید، میتوانید از تکنیکهای مختلفی استفاده کنید. بهعنوان مثال میتوانید از طرحهای تشویقی استفاده کنید تا مشتریان و کارکنان برای سرمایهگذاری روی سهام شما ترغیب شوند. زمانی که برای فعالیتهای مبتنی بر ارزش جایزه در نظر بگیرید، این فعالیتها به مرور زمان افزایش خواهد بود.
تکنیک دیگری که میتواند به شما کمک کند مشخص کردن زنگ خطر برای ارزش سازمان است. بدون شک شما طبق یک استراتژی مشخص شده برای رسیدن به ارزش بالاتر استفاده میکنید. اگر این استراتژی موفق عمل نکند باید طبق معیارهای در نظر گرفته شده، شروع به ایجاد تغییر کنید تا نتیجه مطلوبی را از فعالیتهای مبتنی بر ارزش به دست آورید.
جمع بندی
مدیریت مبتنی بر ارزش (VBM) یک تفکر ذهنیتی است که معیار اصلی موفقیت را افزایش ارزش یک سازمان میداند. در واقع VBM یک برنامهریزی استراتژیک است که توسط یک سیستم مدیریتی حرفهای پشتیبانی میشود. این ذهنیت برای این هدف تلاش میکند که ذهنیت ارزشی را به یک اصل مهم برای سازمان تبدیل کنید. استفاده درست از مدیریت ارزش به افزایش آگاهی و شناخت عناصری که سودآوری بلند مدت و پایدار دارند کمک میکند. بهعبارتی طی این تکنیک، شرکت شما با جذب سرمایهگذران هدفمند قادر خواهد بود که در شرایط سخت رکود بازار و فشارهای اقتصادی را بهراحتی تحمل کند. اما باید دقت داشته باشید که VBM برای همه موقعیتها و سازمانها مناسب نیست. قبل از اجرای این تکنیک لازم است اهداف سازمان را مد نظر قرار دهید سپس مراحل لازم برای عملی کردن آن را طی کنید. در دوره های مختلف MBA و دوره DBA به صورت تخصصی و حرفه ای این مهارت برای مدیران به طور کامل آموزش داده می شود.
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر: ارزش آفرینی در کسب و کار
سوالات متداول
مدیریت مبتنی بر ارزش چیست؟
مدیریت مبتنی بر ارزش (Value-Based Management) یک طرز تفکر سازمانی است که روی افزایش ارزش سازمان، بازگشت سرمایه و بهبود عملکرد سازمانی تمرکز دارد.
هدف اصلی مدیریت مبتنی بر ارزش (VBM) چیست؟
هدف اصلی VBM به حداکثر رساندن ارزش یک سازمان است و نیاز به برنامهریزی بلند مدت دارد.
نقطه ضعف مدیریت ارزش چیست؟
مدیریت ارزش برای همه سازمانها و موقعیتها مناسب نیست. چون باید اهداف و برنامههای شرکت با این تکنیک همخوانی داشته باشد.
چرا باید برای اجرای مدیریت ارزش از اهداف کوتاه مدت وبلند مدت استفاده کنیم؟
چون این کار سبب میشود که افراد سازمان، مشتریان و توسعه دهندگان سازمان در یک مسیر درست قرار بگیرند و برای رسیدن به هدف مشترک (افزایش ارزش سازمان) تلاش کنند.
پیاده سازی مدیریت مبتنی بر ارزش برای یک سازمان چگونه انجام می شود؟
اجرای VBM برای یک سازمان با گذر از چهار مرحله شناسایی محرکهای افزایش ارزش، توسعه استراتژیها، تعیین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت و نظارت بر اجرای تصمیمات و مدیریت چالشها انجام میشود.